یه دور همی ساده

از امروز همه چیز را از نو آغاز کنیم
یه دور همی ساده

سلام ...
خوش اومدید. قدمتون روی چشم.
اینجا هرچی که به دلم بشینه میذارم که
به دل شمام بشینه، لحظاتتون لبریز از آرامش!

طبقه بندی موضوعی

یه دور همی ساده

از امروز همه چیز را از نو آغاز کنیم





۱۸ مطلب با موضوع «لطیفه» ثبت شده است

بهشت جاییست که در آن پلیس هایش بریتانیایی باشند

آشپزهایش ایرانی ، صنعت کارهایش آلمانی و کارگرانش چینی

عاشقانش فرانسوی، حوریهایش مانکنهای ایتالیایی

در حالی که همۀ اینها توسط سوئیس اداره می شود

جهنم جاییست که پلیس هایش آلمانی باشند

آشپزهایش تایلندی ، صنعت کارانش چینی و کارگرانش هندی

عاشقانش سوئیسی ، حوریهایش آفریقایی

در حالی که همۀ اینها توسط ایرانی ها اداره می شود !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۳۵
توحید (مدیر وبلاگ)

شنبه

از وقتی که بحث تفکیک جنسیتی در تلویزیون جدی تر شده و باید مجریان و مهمانان برنامه هم جنس باشند، چیزهایی در تلویزیون می بینیم که نمی دانیم بخندیم یا سرمان را به صفحه تلویزیون بکوبیم.

یکی از شبکه ها قبل از افطار برنامه آشپزی داشت و آقای مجری در کنار آقای آشپز روش پخت شله زرد را آموزش می دادند. آقای آشپز مراحل پخت را توضیح می داد و آقای مجری هم ذوق می زد. آشپز: «آقایان داخل خانه توجه کنند که اول برنج ها را می ریزیم...» مجری: «کی باید زعفران را بریزیم؟» نکته جالب تر اینکه چون پخش برنامه در ماه رمضان بود، دل شان نیامده بود خوراکی نشان دهند (یا نگران حوادث غیرمترقبه در حینش بودند!) و به صورت پانتومیم برنامه اجرا می کردند، بدون مواد غذایی و فقط با ظروف تبلیغاتی اسپانسر! آشپز مراحل پخت را تعریف می کرد و بیننده ها باید تصور می کردند در حال دیدن مراحل پخت شله زرد هستند!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۲۳
توحید (مدیر وبلاگ)

تو یه آزمون استخدام واسه سازمان سیا

سه نفر به مرحله پایانی رسیدن!!!!

یه ایتالیائی- یه ژاپنی و یه ایرانی !!!

آخرین امتحان این بود که به هر کدوم یه تفنگ دادن و گفتن : باید این اسلحه رو بردارید و برین تو این اتاق و همسرتون رو  بکشید!!!

مرد ایتالیائی به گریه افتاد و گفت من اینکارو نمیتونم بکنم !!!

مرد ژاپنی رفت تو اتاق و با گریه برگشت و گفت من نمیتونم اینکارو بکنم!!!

مرد ایرانی رفت تو اتاق بعد از چند دقیقه سر صدا و جیغ و داد از اتاق اومد بیرون !!!

گفتن چیکار کردی ؟؟؟ گفت تو اسلحه گلوله قلابی گذاشته بودن با صندلی کشتمش  😐

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۳۷
توحید (مدیر وبلاگ)

گلاب به روتان تو یک دَبــِلیوسی عمومی یک یارو کنارُم داشت دستاشه مـــُـشـــُـست

همچی شــِــلپ شولوپ راه انداخته بود
بهش گفتـــُم دداش انقد آب پیشینگ مو نکن نــِــجــِــست کاری مـِــره
یک نگاه شاکی کــِــرد گفت :
آب رو چیکار نــَکـــُــنـــَــم ؟
شصتــُــم خـــِــوَردار رفت که طرف مشهدی نیست
تو دِلُــم گفتـــُــم مـــُـ باید ای کلمه مهم ره به ای آموزش بـــُــدُم
و بدین شرح بـــِــرش توضیح دادُم :
نـــِـگا دداش او آبه و او هم شــِــمایی و ای هم مُ هسـتـــُــم…..
ترشحات آب از طرف شــِــما به "پیش(pish)" مــــُــ میـــِــه…..
و چون در زمان حال دِره اتفاق میـــُــفته یک پسوند "آی ان جی (ing)" هم به خودش میگیره
پس مـــِــشه "پیشینگ pishing"…..
یارو کلا قفل کــِــرد
چنتا از همشهریامانـــَــم در محل حضور داشتن و چنان با نگاهشان حرف بنده ره مورد تایید و تشویق قرار دادن که همو لحظه مثل لوک خوش شانس تو افق محو رفتـــُــم
تا حالا تو عمرُم کسی ره انقد منطقی قانع نکرده بودُم…..

مدیونی بخندی به لهجه من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۰۰:۴۳
توحید (مدیر وبلاگ)

در آسانسورو باز کردم دیدم یه دختره وایساده، گفتم: خرابه؟

گفت: نه

گفتم: پس چرا وایسادی؟

گفت: رو در نوشته ظرفیت 4 نفر، وایسادم پر شه دیگههههه :|

منو بیخیال عادت دارم

ولی آسانسوره بیچاره رفته سر خیابون مسافر بزنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۴:۰۲
توحید (مدیر وبلاگ)

ﺭﻓﺘﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺧﺮﯾﺪﻡ …
دﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﺴﺘﯿﺶ؟؟
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺮﻩ …
ﻣﯿﮕﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﮔﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﯿﺒﺴﺘﯿﺶ؟؟
.
.
ﺍﻻﻥ ۲ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻩ ﻣﺎﺩﺱ،ﻣﯿﮕﻪ ﭘﺲﭼﺮﺍ ﺑﺎﺯﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ؟؟
ﻣﯿﮕﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﺮﻩ !!
ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻨﻮ ﺍﺳﮑﻮﻝ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩﯼ؟ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺩﻭﺟﻨﺴﻪ ﻫﻢﻣﮕﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ؟؟؟!!!
گوسفند از خنده سرشو میکوبید به درخت…
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۱۱
توحید (مدیر وبلاگ)

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﺎﺯﻩ ﻓﻮﻕِ ﺩﻳﭙﻠﻤشو ﺗﻮ ﺭﺷﺘﻪ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﻫﻠﻲ

ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﻏﻴﺮﺍﻧﺘﻔﺎﻋﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺣﻀﻮﺭﻱ ﻋﻠﻤﻲﮐﺎﺭﺑﺮﺩﻱ

ﺗﻮ ﻗﺮﻳﻪﻱ ﻣﺴﻠﻢ ﺁﺑﺎﺩ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﻳﺎﻗﻮﺕ ﺷﻬﺮ ﺳﻔﻠﻲ ﻣَﻤَﺴﻨﻲ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺳﻪ ﺗﺮﻡ ﻣﺸﺮﻭﻃﻲ

ﻭ ﺩﻭ ﺟﻠﺴﻪ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺷﻮﺭﺍ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺯﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺴﺠﺪﺷﻮﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ (ﻧﻔﺴﻢ ﮔﺮﻓﺖ)

ﺍﻭﻧﻮ ﻗﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﻴﮕﻪ: ﺍﺯﺍﻳﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺭﻓﺖ ،ﺳﻘﻒ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﮐﻮﺗﺎﺱ!

ﺧﻮﺏ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﻛﻴﻠﻴﭙﺲ تو ﺑﺮﺩﺍﺭ ….!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۵
توحید (مدیر وبلاگ)

پدر زنم اس داده : هلو …
ساعت ۸ دم در حاضر باش میام دنبالت !
منم که فکر کردم اشتباهی اس داده و ازش گاف گرفتم ، جواب دادم :
باشه شفتالوی من …
مانتو خوشگلمو میپوشم میام ، عجیجم …
جواب داد : مرتیکه بی شعور ، هلو یعنی سلام !
آخه تو کی میخوای آدم شی ؟؟؟
سی سالت رد شده ،  من چه گناهی کردم که تو دامادمی !!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۴
توحید (مدیر وبلاگ)

مرد خوب ” کیست؟
.
.
مردیه که هنوز گند کاراش درنیومده!

حالا یا خودش خیلی تیزه یا خانومش خیلی گیجه!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۵:۰۱
توحید (مدیر وبلاگ)